Monday, June 16, 2008

حرف زن

If you want to know about freedom in any country, go and ask the women of that country

اين جمله‌ي جالب ابتداي ويديويي ديگر به سبك رپ از شاهين نجفيِ كه اين روزها به صداي زنان تبديل شده و اگرچه خودش مي‌گه من از گردانندگان جنبش زنان در مورد آهنگ‌هام بازخوردي نگرفتم، ولي من تند شدن نفس همه‌ي آدمايي رو(خصوصا خانمهايي) كه اين آهنگ رو براشون گذاشتن ديدم.

اين ويديو با صحنه‌هاي دردناكي از فيلم سگ‌كشي تنظيم شده. فيلمي كه من وقتي ديده بودم تا دو روز حرف زدنم نمي‌اومد...


اسلحه‌م صدامه، بلند میشه این حق زنه ...

جدا از اينكه تصاوير اين ويديو دردهات رو يادت مياره ولي كلامش مي‌تونه مثبت باشه. به هر حال دست آقاي خواننده و سازنده‌ي جامعه شناسش، شاهين نجفي، درد نكنه. حظ برديم..!

Thursday, June 12, 2008

خرداد 87

"همه ما راحت حرف مي زنيم ولي نوشتن براي بيشتر ما سخت است. اما تو بنويس تا يادت بماند که نوشته ها ، در پاي عبور است . فردا که برگردي و نوشته هايت را بخواني، به ياد مي آوري که از کجا رد شده و چطور قد کشيده اي..."

نمی دونم اینو از کجا نوشتی ولی می دونم با اعتقاد نوشتی... راستش رو بگم خیلی خوشحالم که هستی و خوشالتر از اینکه می تونم بگم که خوشحالم.

سنگی که شبیه خورشید بود روبرومه. درست روی میزم. پشت همین نوت بوک. مثل خودته. بزرگ، آروم، صبور و اطمینان بخش...

راستش داری موفق می شی. داری خاطرات زشت و ترسناک گذشته ی من رو آروم پاک می کنی. می دونم از شنیدنش چقد خوشحال می شی... و می تونم تصور کنم نگاه عمیق و دستای گرمت رو که به تأیید و احترام دورم می گیری.

خوشحال باش. من هم هستم. دارم از تو یاد می گیرم که خودم باشم، با یه کم چاشنیِ ...