Tuesday, June 05, 2007

هنوز خرداد است


صداي رعد و بوي خيسي،
نواي شور دلشدگان و چاي داغ،
چشم پرخواب و دونه هاي باروني كه دوست داري سرت رو طوري بگيري كه عمود بريزه رو گونه هات...
و حقا كه زندگي صحنه ي بازيست!
اما نادر ابراهيمي راست مي گفت كه نمي تواند مرا به بازي كوچك شكست خوردگي بكشاند...

2 comments:

Anonymous said...

سلام
چه عجب بالاخره توی یه وبلاگ من به اسم نادر ابراهیمی برخورد کردم.تا وقتی هوچی گری نباشه حتی توی ادبیات هم کسی اسمش در نمی ره.اینجا ایرانه خب!

M. R said...

آدرس وبلاگ من تغییر یافت.هم محلی شدیم!اگرزحمتی نیست لطف کنید تصحیحش کنید.ممنونم
http://www.heptology.blogspot.com/