روزهاي شلوغي يه ...
پائيز دوست داشتني من هم به سرعت به انتهاي آذر روانه س.
كمتر در فضاي مجازي وبيشتر در تهران خاكستري سير مي كنم و تازگي ها بدجوري ياد اصل عدم قطعيت افتاده ام!...
انگار گذشته ها به سرعت قصد دارند از من فاصله بگيرند، سرعتشان بيشتر از روزها و شبهايي ست كه مي گذرانم.
ولي هنوز طعم تلخي زير زبانم، گاهي، دلم را بهم مي زند...
فقط يك چيز را خوب مي دانم. ثابت قدمتر از آنم كه تويي...